یادداشت | ولایتمداری اصلاح طلبانه!
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، احمد شیرزاد از فعالان اصلاح طلب یادداشتی در روزنامه آرمان (۲۵ اسفند، ص ۲) با عنوان «لزوم نصبالعین قرار دادن سخنان رهبری توسط جناحها» به رشته تحریر در آورده است که در نگاه کلی سخنان صواب و به جایی در خود دارد اما به نظر میرسد این یادداشت نیاز به تکمیل و برخی تذکرات دیگر نیز دارد.
شیرزاد با اشاره به فرمایشات رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان مبنی بر «نباید بهخاطر تعصب بیجا علیه دشمن، مخالفان نظر خود را به همراهی با دشمنان منتسب کرد»، از جناحها درخواست کرده است که به این کلام رهبری گوش فرا دهند و در بحث لوایح ۴ گانه از «انگزنی و اتهامافکنی» علیه یکدیگر خودداری کنند، وی البته نوشته است: «در این میان روش و رویکرد جریان اصلاحات، اتهامزنی و بداخلاقی نسبت به جریان مقابل نبوده و نیست، اما طیف خاصی که بسیاری از تریبونها را نیز در اختیار دارد و خود را منتسب به جریان ولایی میداند، همواره اصلاحطلبان و دولت را با القاب نامناسبی خطاب قرار داده است.»
وی ادامه داده است: «امید میرود این طیف خاص مواضع اخیر رهبری را به دقت گوش کنند و دست از مواضع قبلی خود بر دارند. البته به نظر میرسد آنها همواره یک نوع «گوشسنگینی سیاسی» دارند و سخنان دلسوزانه و وحدت آفرین بزرگان را نمیشنوند.»
اما در مورد این مواضع آقای شیرزاد چند نکته قابل ذکر است:
اولا- جا دارد جناب شیرزاد جستجویی در مواضع سیاسی دوستان خود کرده و مشاهده کند چه کسانی منتقدان برجام را هم صدا با اسراییل و ترامپ و سعودی میخواندند و به این بهانه هر گونه نقدی علیه برجام را بر نمیتافتند و این گونه استدلال میکردند که چون اسراییل و عربستان با برجام مخالفند پس هر که با برجام با مخالف است در رده آنهاست! حال گویا چون آقای شیرزاد آن مواضع یادشان رفته است و یا نمیخواهند که مخاطبین شان آن مواضع را به یاد آوردند، لباس مظلومنمایی به تن میکنند و مینویسند جریان اصلاحات اهل انگ زدن و اتهام افکنی نیست!
ثانیا-آیا عمل و استماع فرمایشات وحدت آفرین رهبری فقط در همین مورد خاص باید مورد دقت و پذیرش جناحها قرار گیرد؟ آیا آن روزی که رهبری علیه فتنهگران فریاد میکشید که به فکر جمهوریت و امنیت نظام باشید و از تفرقهافکنی و قانونشکنی دست بردارید، جناحها و به خصوص جناح نزدیک به آقای شیرزاد نباید به گفته عقلانی و منطقی رهبری تن میداد؟ آیا زمان فرمایشات رهبری «بسیار روشن و شفاف» نبود؟ آیا آن زمان نیز «تصمیم نهایی را به مرجع نهایی تصمیمگیر در کشور محول» نکردند که آقایان با اردوکشی خیابانی و آشوب در صدد احقاق حق نداشته خود بودند؟
آیا هر جا فرمایشات رهبری به نفع جناح ما بود میبایست آن را دلسوزانه بدانیم؟ چه کسانی در طول این سالها گوششان بدهکار توصیههای رهبری نبوده است؟ بدون شک بخشی از جریان اصولگرایی نیز همین رفتار را با مواضع رهبری دارند اما اینکه اصلاحطلبان حامی فتنه دیگران را به عمل به فرمایشات رهبری ترغیب میکنند امر جالبی است!
ثالثا- نکته مهم دیگری که آقای شیرزاد در ابتدای یادداشت خود بدان اشاره و از آن عبور کرده است توصیه دیگر رهبری مبنی بر مرزبندی روشن جناحها با دشمن است. مع الاسف این نکته در جریان اصلاحات بسیار کم رنگ است و برخی مواضع و عملکردهای اشخاص عینا منطبق با مواضع دشمنان ملت ایران است! این بحث با آنچه رهبری در فراز قبلی به آن اشاره شد کاملا متفاوت است. اگر نمایندهای در مجلس، علیه منافع ملی سخن بگوید و هم صدا با دشمن علیه مساله مهمی مانند انرژی هستهای به دشمنان گرا بدهد و دروغهای آنها تکرار بکند یقینا یا اظهار نظر و نقد و تحلیل تفاوت دارد! اینجا نمیتوان در برابر افرادی که خط دشمن را در کشور پیاده میکنند ساکت نشست.
در نهایت همین مقدار که جریان اصلاحات و امثال آقای شیرزاد به این نتیجه رسیده اند که آرامش و وحدت ملی در سایه عمل به فرمایشات رهبری محقق می شود امر مبارکی است البته اگر واقعا به این گفته ایمان داشته باشند!/918/ی703/س
مهدی عامری